معماری ساختار شکن چیست ؟
پدیدهی معماری ساختارشکن برگرفته شده از واژهبندی پیچیدهای است که توسط ژاک دریدا، پیتر آیزنمن و برنارد چومی با مسابقهی طراحی معماری پارک دو-له-وییت در سال ۱۹۷۸ توسعه یافته است. بهترین نمونهی ضد منطق، ضد عقلگرا و ضد عملکردگرایی در طرح موزهی فرانک گری در موزهی فراموش ناشدنی گوگنهایم در بیلبائو، اسپانیاست. او برای ارایهی جنبشی معمارانه خانه های حومهی شهری سانتا مونیکا را تخریب کرد و ترکیبی بینظیر از زیباییشناسی سنتی و مدرن را به نمایش گذاشت. معماری ساختار شکن ایدهی آبستره و رمزی است که به خلق واقعیتی جدید بیش از واقیعت پرداخته است. حجم ارگانیک موزه از پانلهای تیتانیوم شبیه به پولکهای ماهی ساخته شده و گزینش مصالح انتخابی برای ادای احترام به موقعیت موزه است. طرح اصلی چنین ساختمانی توسط «نرمافزار کتیا» طراحی شده است. در سال ۱۹۸۸، فیلیپ جانسون و مارک ویگلی، مقالهای پروژهی ساختمان اداری که بر روی ابرها قرارگرفته و توسط بالابر و شفتهای تعبیه شده به زمین متصل شده است را منتشر کرد که بازتاب این نکته بود که رویای خلق فرم خالص به طور کلی مختل شده است.
سبک معماری ساختار شکن یا دیکانستراکشن
ساختارشکنی در معماری معاصر در تضاد با منطق مدرنیسم است. ارتباط آن با پستمدرنیسم همچنین معکوس است. معماران پستمدرنیسم و ساختار شکن نظریههای متضادی را به موازات یکدیگر ارایه کردهاند به طور مثال معماری ساختار شکن ایدهی تزیینات یا دکوراسیون را کاملا رد کرده است و چنین اصولی به این معناست که ساختارشکنی دارای حساسیت ضد مورخان مدرنیستی داشته است که آغازی برای شکسته شدن روابط بین دو جنبش بوده است. برخی از معمارانی که به عنوان ساختارشکن معرفی شدهاند تاثیر پذیرفته از ایدههای فیلسوف فرانسوی ژاک دریدا هستند. پیتر آیزنمن روابط شخصی خود را با دریدا توسعه بخشید، اما رویکرد وی نسبت به طراحی معماری پیشتر از اینکه به عنوان معمار ساختار شکن معرفی شود شکل گرفته بود. برای وی ساختارشکنی به عنوان تعمیمی از علاقهمندیهای وی نسبت به رادیکال فرمالیستی است.
معماران برتر معماری ساختار شکن
سایر فعالان در حوزهی ساختارشکنی تاثیر پذیرفته از تجارب فرمی و هندسی ناهمگنی بر گرفته شده از معماری ساختار شکن و معماری آوانگارد روسی هستند. برخی دیگر از مراجع ساختارشکنی در جنبش قرن بیستم عبارت است از جنبش های هنر مدرن کوبیسم، دادایسم، مینیمالیسم و هنر معاصر.از اهداف مهم ساختارشکنی سعی در پرهیز از قوانین مدرنیسمی همانند «فرم از عملکرد پیروی میکند،» «خلوص در فرم،» و « اصالت مصالح،» است.
برخی از معروفترین فعالان این سبک عبارت اند از :
گروه معماری کوپ هیمل بلاو
شرکت معماری زاها حدید
پیتر آیزنمن
فرانک گری
دانیل لیبنسکیند
برنارد چومی
رم کولهاوس
ویژگی های معماری ساختار شکن
معماری ساختار شکن مناظرهی میان وید و سالید که در بسیاری از آثار پیتر آیزنمن به عنوان اثر ساخته شده و ساخته نشده تلقی شده است.دریدا و آیزنمن بر این باور هستند که مکان معماری مناظرهای است بین حضور و عدم حضور که در ساختار و ساختار شکنی قابل تعریف است.مفهومهای دریدا از متافیزیک حضور و ساختارشکنی در یادداشتهای فلسفی وی پدیدار که به عنوان خاطرات ساختارشکنی معرفی شدهاند. دانیل لیبنسکیند بسیار از پروژههای اولیهی خویش را فرمی از نوشتار و یا فرمی از شعر خوانده است.زاها حدید و کوپ هیمل بلاو از جمله معماران ساختار شکنی هستند که فرمهای هندسی آنها با ترکیبهای آبسترهی تکتونیکی همراه بوده است. دو معمار نسبت به کاربرد فرمهای هندسی ساده به عنوان محتوای هنری اولیه در معماری، مجسمهسازی و گرافیگ حساسیت خاصی داشتند.
آثار معروف معماری ساختار شکن
آثار مهم در تاریخ جنبش ساختارشکنی عبارت است از پارک دو-له-وییت در سال ۱۹۸۲.
موزهی هنر مدرن در سال ۱۹۸۸.
نمایشگاه معماری ساختار شکن در نیویورک سازماندهی شده توسط فیلیپ جانسون و مارک ویگلی.
بازگشایی مرکز وکسنر برای هنرها در کلمبس طراحی شده توسط پیتر آیزنمن.
مرکز سینمایی یو.اف.ای.
موزهی یهودیان در برلین اثر دانیل لیبنسکیند.
یادمان هولوکاست در برلین اثر پیتر آیزنمن.
مرکز وکسنر ساختمانی تجربی از سبک ساختارشکنی است که قطعا فضای خالی نیست،
بلکه فضای منفعلی برای نمایش هنر و اثر پویایی هنری در درون خویشتن است.
این ساختمان در پنج طبقه، سازهای در فضای آزاد است که دارای شبکهی شطرنجی برجستهای است.
که به عنوان داربستی که تکمیل نشده اطلاق میشود.